پروانه وار
87/10/21 :: 7:34 عصر
یه درد دل
دست خط خرچنگ قورباغه ای ام بهتر شده ،دیگر مثل گذشته حسرت زیبا نوشتن را در دل ندارم ،اما چه فایده که هنوز هم نمیتوانم خرچنگ قورباغه های زندگی ام را هموار سازم .
هنوز هم از طلوع تا غروبم بی حاصلی موج میزند ،حتی غرق شدن در بازی واژه ها هم نمیتواند دقایقی مرا به آرامش برساند.
خوب می دانم که دیگر پرپر زدن نیز برایم هیچ سودی ندارد اماای کاش ،ای کاش هنوز هم اندکی سودای پرواز گذشته را در سر داشتم ،شاید به امید آن لحظه هایم آسان تر مهر فراموشی میخورد.
گاه می نشینم و ترانه های گذشته را زمزمه میکنم ،می دانم جز اشک برایم چیزی به ارمغان نمی آورد اما همان قدر که مرا با لحظه های باتو بودن پیوند می دهد برایم کافی است ،افسرده تر میشوم اما همان چکه اشک ها به من آرامشی کم رنگ می بخشد و شاید هم بذر دیگری از امید در دلم می کارد ولی این تازه شروع قصه است ،پایان آن آنجاست که وقتی امروز را مینگرم و هیچ اثری از بذر های گذشته را نمیابم دوست دارم این غنچه را نیز همین جا به دست نیستی بسپارم تا برایم دلخوشی مترسک واری به وجود نیاورد.
خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
:: کل بازدیدها ::
165363
:: بازدید امروز ::
34
:: بازدید دیروز ::
14
:: پیوندهای روزانه::
:: درباره خودم ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من ::
عاشق آسمونی:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::
حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .
:: مطالب بایگانی شده ::
آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389
:: موسیقی وبلاگ ::